آتش و آب وآبرو
ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

بخونید خیلی قشنگه 

 

 

آتش و آب و آبرو با هم.

هر سه گشتند. در سفر. همراه.

 

عهد كردند. هر يكى گم شد. 

با نشانى ز خود. شود پيدا. 

 

گفت آتش. به هر كجا دود است. 

ميتوان يافتن. مرا آنجا. 

 

آب گفتا. نشان من پيداست. 

هر كجا باغ هست و سبزه بيا. 

 

آبرو رفت و گوشه اى بگرفت. 

گريه سر داد. گريه اى جانكا. 

 

آتش آن حال ديد و حيران شد. 

آب. در لرزه شد. ز سر تا پا. 

 

گفتش آتش. كه گريه ى تو ز چيست ؟

آب گفتا. بگو نشانه   چو ما

 

آبرو لحظه اى به خويش آمد

ديدگان پاك كرد و كرد نگاه

 

گفت. محكم مرا نگه داريد

گر شوم گُم نميشوم پيدا.......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 تير 1394برچسب:, :: 9:51 :: توسط : زرین

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم